شعر در مورد
اعتکاف ,شعر درباره اعتکاف,شعری در مورد اعتکاف,شعر کوتاه در مورد
اعتکاف,شعر زیبا در مورد اعتکاف,شعر دوبیتی درمورد اعتکاف,شعر کودکانه
درمورد اعتکاف,شعری درباره اعتکاف,شعر درباره ی اعتکاف,شعر زیبا درباره
اعتکاف,شعر زیبا در باره اعتکاف,شعر اعتکاف,شعر اعتکاف و امام زمان,شعر
اعتکاف 94,شعر درباره اعتکاف,شعر در مورد اعتکاف,شعر پایان اعتکاف,شعر
مناجات اعتکاف,شعر وداع اعتکاف,شعر مناجاتی اعتکاف,شعر ایام اعتکاف,شعری
درباره اعتکاف,شعری در مورد اعتکاف,شعر درباره ی اعتکاف,شعر زیبا درباره
اعتکاف,شعر کوتاه در مورد اعتکاف,شعر زیبا در مورد اعتکاف,شعر دوبیتی
درمورد اعتکاف,شعر کودکانه درمورد اعتکاف,اشعار وداع اعتکاف,شعر وداع با
اعتکاف,اشعار مناجاتی اعتکاف,اشعار ایام اعتکاف
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اعتکاف برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بیانصاف نباش، آری! میدانم میهمان خوبی بودهای برای میزبانت؛
امّا سه روز کافی نیست.
اینکه سه روز در حاشیه نورانیّت «ایّام روشنی» بنشینی و نورانی شوی کافی نیست.
باید محکم شوی، باید هرچه میشود، سلاح برداری و سپر.
شعر در مورد اعتکاف
اعتکاف، بریدن است و وصل شدن؛
پایان است و آغاز.
شعر درباره اعتکاف
اعتکاف،
فرصتی است برای سبز شدن
شعری در مورد اعتکاف
پایت را که بگذاری بیرون، میبینی که محاصره شدهای.
باید تا میتوانی آذوقه و آب برداری. بیرون، قحطی بیداد میکند!
شعر کوتاه در مورد اعتکاف
اعتکاف،
میقاتی است دوباره. اعتکاف، تمرین خودسازی است.
شعر زیبا در مورد اعتکاف
تشنگی جان خیلیها را به لبشان رسانده، باور کن، چشم و دل سیر، کم پیدا میشود.
باید چراغ برداری. اصلاً باید خودت چراغ شوی؛ آنوقت، دیگر هم جلوی خودت را میبینی و هم دیگران را به مقصد میرسانی.
شعر دوبیتی درمورد اعتکاف
اعتکاف، شکستن است و پیوند خوردن؛
شکستن قفس نفس و پیوند خوردن به آسمان.
شعر کودکانه درمورد اعتکاف
باور کن، تاریکی بیداد میکند. چشم، چشم را نمیبیند.
دل، دل را نمیبیند. خیلیها شبکور شدهاند و شبزده؛امّا بعضیها هنوز سوسو میزنند.
شعری درباره اعتکاف
تو پرنور باش و وسیع. خلاصه که بیانصاف نباش!
بیا و همیشه مهمان باش. خودت که بهتر میدانی اینجا کاروانسراست.
اگر نبود، که نوبت به تو نمیرسید. همه اینها را برای تو گفتم، آری! تو که در وجود منی.
شعر درباره ی اعتکاف
امروز را عید تطهیر من قرار بده،
ای والاترین نگهبان من پس از سه روز دل کندن از خاک و دل سپردن به افلاک!
شعر زیبا درباره اعتکاف
تویی که میتوانی پیراهنم را از غبار راه بتکانی.
دستهایم را بر شاخههای بلند ابدیّت آویختهام،
از همه چیز و همه کس بریدهام، سرنوشتم را به تو سپردهام.
شعر زیبا در باره اعتکاف
سکوت در چشمهایم میپیچد و باران بر گونههایم شدیدتر از پیش میزند.
خدایا! مرا به عزّت خویش عزیز گردان.
شعر اعتکاف
این منم که در صبحی بیخورشید متولد شدهام؛
سرشارم گردان از نور. حس میکنم از نو متولد شدهام؛
شعر اعتکاف و امام زمان
تنها و رهایم مگذار در این بارشِ سهمگین روزها و شبهای تکراری.
تمام تنم درد میکند، پیلههایم را دریدهام تا پروانگیام را بال بگیرم در آسمان.
شعر اعتکاف 94
از همه بریدهام؛ گوشهای و سکوتی و تسبیحی.
سجادهام را رو به خداوندیات گشودهام.
صدای نیایش، دردم را درمان است و روحم را راحت و رهایی.
شعر درباره اعتکاف
سه روز از تمام هیاهوی حوالی گریختهام.
سه روز دستانم را به سفر بارگاهت فرستادم؛
مباد دستهایم بیاجابت!
شعر در مورد اعتکاف
سه روز در خانه امن الهی نشستم و دهان نگشودم جز به ذکر و سر نچرخاندم جز به گریبانِ فکر.
بر بهارهای آویخته کبریاییات چشم دوختم و چشم از خاک فرو بستم.
شعر پایان اعتکاف
خدایا! من قربانی طغیان خویشم؛
نخواه تا اینگونه مکدّر که آمدهام، با دستهایی برآمده از هیچ بازگردم.
شعر مناجات اعتکاف
از پشت تمام پنجرهها، بندگیام را بنگر و رهایم کن از بند تعلقات!
صدایم کن و رهاییام بخش!
«اللّهم اِنّی أَبرءُ الیکَ فی یومی هذا» آنچنان در خود فرو شکستهام که بیم آوار شدن دارم؛
به تکیهگاهِ خداوندیات سخت محتاجم.
شعر وداع اعتکاف
اعتکاف،
تفرج روح است در خلوت عشق.
شعر مناجاتی اعتکاف
سه روز در هوای معنویّت نفس کشیدهام؛
نخواه تا مشامم از بوی حسرت پُر شود.
آمادهام که بازگردم به هیاهوی اطراف؛
امّا اینبار با هزار خورشید فروزان در تنم.
شعر ایام اعتکاف
اعتکاف،
غوطهور شدن در دریای روشن امید است؛
فرصت سبزی است برای آموختن طریقت دلدادگی و رسم و راه عاشقی.
شعری درباره اعتکاف
اعتکاف،
مبارزه برای رسیدن به یقین است.
شعری در مورد اعتکاف
شولایی از نور بر شانهات میاندازی و دست در دست عاشقان طریق،
در حلقه مشتاقان به سماعی ازلی دست میگشایی.
پایکوبی میکنی در فضایی که از هر زاویهاش،
عطر خاصترین دقایق هستی جاریست.
شعر درباره ی اعتکاف
اعتکاف،
تطهیر قلبهاست در سجاده سبز «توبه».
شعر زیبا درباره اعتکاف
دست افشانی میکنی در لحظاتی که هیچ کس را بدان راه نیست.
شعله روشن کردهای با دستان نیازی که به درگاه خداوند دراز کردهای.
شعر کوتاه در مورد اعتکاف
دستان قنوتت، چونان پروانهای سبکبال در فضای قرب بال گشودهاند؛
آزاد و رها. با فکر رسیدن به معبود در ذهن، تو را همراه خویش بالا میبرند.
شعر زیبا در مورد اعتکاف
دستان نیازت طلب میکند نازی را که خداوند بر عاشقان خویش عنایت کرده است.
و تو همراه دیگر عاشقان حلقه شوق، چشم بر الطاف الهی دوخته،
بر لب جاری میکنی ذکر سبزی را که جز تقاضای قرب الی الله نیست.
شعر دوبیتی درمورد اعتکاف
تو خدا را میخوانی تا خداوند نیز تو را بخواند و در آغوش لطفش جای دهد تو را
«ادعونی استجب لکم» و تو میخوانی خدای خویش را.
و تو صدا میزنی خالق زمین و زمان را.
شعر کودکانه درمورد اعتکاف
و تو طلب میکنی لطف بیکران پدید آورنده آفرینش را.
و تو بازگو میکنی نیاز ازلی خود را به خداوندت، به معبودت؛
به او که لایق ستایش است و سزاوار تمجید، به او که کریم است و رحیم، به او که بزرگوار است و ستّار.
اشعار وداع اعتکاف
اعتکاف،
فرصت خلوتی عاشقانه است.
شعر وداع با اعتکاف
تو با دیگر عاشقان حلقه شوق در روزهایی سبز، در روزهایی که معتکف حرم عشق یار شدهاید،
خدای را میجوئید.
این روزها را غنیمت میدانید و به اعتکاف مینشینید روزهای سپاسگزاری از خالق خویش را.
اشعار مناجاتی اعتکاف
تو به جمعی میروی که در عین کثرت، اوج وحدت است.
سه روز با خودت خلوت میکنی تا در خدا غرق بشوی و در تفکری عمیق به سر ببری؛
تفکر در ذات الهی.
اشعار ایام اعتکاف
اعتکاف،
احرامیست در میقات حضور، با نور و شعور.
شعر در مورد اعتکاف
این روزهای بلند مرتبه را قدر میدانی؛
روزهایی که به عطر دلانگیز روزه داری تو و همراهانت آغشته است
و با مُهر سبز تبسم، روزههایتان رنگ و بویی خاص میگیرد، روزهایی که نمازهایت آنقدر به خدا نزدیک میشوند
که صدای لبیک را به گوش خویش به وضوح میشنوی
شعر درباره اعتکاف
روزهایی که تو را خواندهاند به خلوتی
برای تفکر در معنای حقیقی شوق، وصل و عشق….
شعری در مورد اعتکاف
اعتکاف،
تلاوت «آیههای سوره حضور است» در سجاده اشک.
شعر کوتاه در مورد اعتکاف
گم میشوم در ازدحام شهر. خستهام.
نشانی خانهام را به خاطر نمیآورم تشنهام؛
تشنه یک دقیقه آرامش خسته لحظهای
شعر زیبا در مورد اعتکاف
حتّی چشمانم به دنبال سرپناهی میگردد؛
سرپناهی که از این هیاهو دورم کند خلوتی که در آن به خود بیاندیشم به نشانی خانهام.
شعر دوبیتی درمورد اعتکاف
نور سبزی از گلدستههای مسجد جامع شهر به چشمم میخورد،
بیاختیار به سویش کشیده میشوم زمزمه «اَللهُمَّ لَکَ الحمد» به گوشم میخورد
نوای «لَکَ المَجْدُ و لَکَ العِزّ»، از خود بیخودم میکند
شعر کودکانه درمورد اعتکاف
چشم که باز میکنم، من هستم و خیلِ عاشقان الهی من هستم
و صف به صف تسبیح و نماز و استغاثه اکنون سه روز است با توام؛
همصحبت تو و همخانه تو.
شعری درباره اعتکاف
سه روز است میهمانِ توام و تو همچنان مهربانترین میزبانِ دنیایی.
کمکم نشانی خانهام را به یاد میآورم:
من اهل ایمان بودم؛ همسایه خورشید عشق،
در دو قدمی من جوانه میزد یقین، پشت خانهام اُردو زده بود باید بروم.
شعر درباره ی اعتکاف
فرصتی میخواهی تا فارغ از هیاهوی پایانناپذیر زندگی،
چند روزی با خودت خلوت کنی.
شعر زیبا درباره اعتکاف
بوی عشق می آید بوی زیبایی، بویی از جنس عطر بهشت، بویی از جنس دوستی عاشقانه،
بویی از جنس راز و نیاز، و نزدیکی به معبود. از سفرت چه خبر؟
فدای اشک چشمان معتکف، به آن که گدای خانه اش بودی دعایم کن!
شعر زیبا در باره اعتکاف
فرصتی میخواهی تا بر سفره عشق میهمان شوی
و جامه تعلقات برکنی، با خدای خویش خلوت کنی
و پا به پای ام داود، زیارت رجبیه بخوانی.
فرصتی میخواهی
تا معتکف کوی عشق شوی.
شعر اعتکاف
اعتکاف،
استوارسازی شانههای لرزانی است که از بار سنگین گناه، دیگر قامت ایستادن ندارد.
شعر اعتکاف و امام زمان
اعتکاف فصلی برای گریستن و موسمی
برای بارش رحمت و زدودن آلودگیهای گناه است
شعر اعتکاف 94
اعتکاف،
سجده دوباره فرشتگان است بر اشکها و ندبهها و سجدههای آدمیان.
شعر درباره اعتکاف
همیشه دستگاههای قضایی با مجرمی که خودش را معرفی کند جور دیگری تا می کنند،
چون ایرادش را پذیرفته و خودش را تسلیم کرده است.
ویژگی معتکفان هم این است که خودشان خودشان را تسلیم پروردگار می کنند.
شعر در مورد اعتکاف
اعتکاف،
گستره محراب عشق است در کوی دوست؛
عشقبازی روح است دور از نفسِ سرکش، در سبزترین مکان، در نورانیترین زمان.
شعر پایان اعتکاف
اعتکاف ,
دفتر دل را گشودن و از اسرار غیبی آن آگاه شدن است
شعر مناجات اعتکاف
اعتکاف،
لبیک لبهایی است که عاشقانه به زمزمه نیایش، روح پریشان خود را شستشو میدهند.
شعر وداع اعتکاف
راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است
میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق باوفا کنی؟
شعر مناجاتی اعتکاف
اعتکاف؛
یافتن حقیقت پنهان روح است در فراموشی نفس.
شعر ایام اعتکاف
اعتکاف،
بهترین بهانه برای صعود به ملک نفسانی و بازگشت به فطرت رحمانی است.
شعری درباره اعتکاف
سه روز خلوت و خلسه ، سه روز راز و نیاز
سه روز روزه و قرآن ، سه روز ذکر و نماز
خراب کن همهی آنچه را که من چیدم
ولی به رسم خدایی خود از دوباره بساز
شعری در مورد اعتکاف
اعتکاف یعنی یه دریا پاکی
یه دنیا صمیمیت با خالق و دلدادگی
یه خلوتگاه دلنواز با معشوق لا یتناهی
یه عالمه زیبایی با همه سادگی
شعر درباره ی اعتکاف
اعتکاف ,
عاشقان را به طواف حریم الهی میبرد
شعر زیبا درباره اعتکاف
نردبان دلم شکسته است، میشود برای من کمی دعا کنی؟
یا اگر خدا اجازه میدهد بجای من خدا خدا کنی؟
شعر کوتاه در مورد اعتکاف
اعتکاف، دفتر دل را گشودن
و از اسرار غیبی آن آگاه شدن است
شعر زیبا در مورد اعتکاف
اعتکاف بهانه ای است برای دوستی با خدا ،
لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
شعر اعتکاف 94
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی معطر ماه رجب شور و شعف خدایی آغاز شود
شعر درباره اعتکاف
بس که دارد رحمت بی حد، خدا در اعتکاف
میزند عفو خدا ما را صلا در اعتکاف
معتکف شو، در حریم دوست تا خود بشنوی
نغمۀ ایمان و عطر ربنّا در اعتکاف
شعر در مورد اعتکاف
می توان عهد موّدت بست با یزدان، اگر
سنّت اسلام را آری به جا در اعتکاف
فرصتی زیبا تو را دادند تا پیدا کنی
راه گم گردیده ات را تا خدا در اعتکاف
شعر پایان اعتکاف
با نماز و روزه و ذکر و دعای روز و شب
می کنی پرواز تا اوج سما در اعتکاف
خلوتت را پُر ز قرآن و ز عترت می کنند
نغمه پردازان عرش کبریا در اعتکاف
شعر مناجات اعتکاف
دل به صاحب دل سپُردن کار مردان خداست
گر که مرد عرصۀ عشقی بیا در اعتکاف
در جهادی سخت باید بر زمین زد نفس را
تا شوی از بند نفس خود رها در اعتکاف
شعر وداع اعتکاف
می درخشی پیش چشم قدسیان وقتی خدا
نور خود را می کند بر تو عطا در اعتکاف
چون توّسل می کنی، مثل کبوترهای عشق
گه مدینه می روی، گه کربلا در اعتکاف
شعر مناجاتی اعتکاف
کاش چشمان خدابین شما روشن شود
با فروغ آخرین نور هُدا در اعتکاف
می شود عمری دعاگوی شما ای اهل نور!
گر«وفائی» را کنید از جان دعا در اعتکاف
شعر ایام اعتکاف
اعتکاف؛ توفیقی است برای پیراستن جان
و صفا بخشیدن به روح و تطهیر صحیفه اعمال
شعری درباره اعتکاف
خوش آن که ماه رجب طالب رضای تو شد
خوش آن که معتکفِ بیت با صفای تو شد
شعر در مورد تولد دوست
امشب
شعری نخواهم نوشت
شمع را….
برای تولدت روشن میکنم
و پرهایم را طواف میدهم
بر گرد آتشی که تــــو در جانم روشن کرده یی
تکه خاکستر کوچک کافی است
تا پر سوخته حرمت پیدا کند.
جشن تولد توست
و من…
بار به دنیا می آیم و خاکستر می شوم
تا راز حضور تو را بدانم.
ققنوسم من امشب!
“ تولــ ــ ـ ـــدت مبارک بهترینم “
شعر در مورد اعتکاف